نامه هایی به هیچکس!

به همایی که از جهنم تا کویر، بی ادعاتر از آب، در برابر آتشبار آفتاب، لحظه ای سایه اش را از سرم دریغ نکرد؛ بی صدا بی ریا بی توقع

نامه هایی به هیچکس!

به همایی که از جهنم تا کویر، بی ادعاتر از آب، در برابر آتشبار آفتاب، لحظه ای سایه اش را از سرم دریغ نکرد؛ بی صدا بی ریا بی توقع

و کسانی هستند که از کم، تمام را می بخشند...

Then said a rich man, "Speak to us of Giving."

And he answered:

You give but little when you give of your possessions.

It is when you give of yourself that you truly give.

For what are your possessions but things you keep and guard for fear you may need them tomorrow?

And tomorrow, what shall tomorrow bring to the over prudent dog burying bones in the trackless sand as he follows the pilgrims to the holy city?

And what is fear of need but need itself?

Is not dread of thirst when your well is full, thirst that is unquenchable?

There are those who give little of the much which they have - and they give it for recognition and their hidden desire makes their gifts unwholesome.

And there are those who have little and give it all; These are the believers in life and the bounty of life, and their coffer is never empty.

 

و آنگاه مردی ثروتمند و با مکنت برخاست و گفت:"ای پیر خردمند، اکنون ما را از دهش و بخشش سخن گوی." پیامبر گفت: وقتی از دارایی خویش چیزی می بخشی، چندان عطایی نکرده ای. بخشش حقیقی آن است که از وجود خود به دیگری هدیه کنی. زیرا دارایی تو چیزی نیست جز متاعی که از ترس نیازهای فردا آنرا نگاهبانی می کنی... و فردا چه بار خواهد آورد برای آن سگی که از فرط حرص و احتیاط استخوانهای خود را میان شنهای بی نشان پنهان کرده و همراه زائران شهر مقدس در سفر است؟ و ترس از نیاز چیست مگر نیازی دیگر که جان آدمی را می گدازد. وقتی چاه تو پر آب است و همچنان ترس از تشنگی تو را به اضطراب انداخته، آیا این ترس تنها نشان از یک عطش سیری ناپذیر در تو نیست؟

کسانی هستند که از بسیار، اندکی می بخشند تا به وصف کرامت شناخته شوند و همین شوق به نام و شهرت هدیه ی آنها را مسموم می کند. و کسانی هستند که از کم، تمام را می بخشند. آنان به حیات و کرامت بی پایان آن ایمان دارند و کیسه شان هیچگاه تهی نخواهد ماند.

پیامبر (جبران خلیل) ترجمه دکتر حسین الهی قمشه ای

 

نظرات 3 + ارسال نظر
سایه پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:01 http://sayehetanha.blogsky.com

سلام دوست عزیز

سال نو مبارک
خیلی از متن " آدما " خوشم اومد. خیلی قشنگ بود. با تمام حرفهای زیبای این متن موافقم.

شاد و سرفراز باشی

هیلا یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 08:00

بخشیدن واژه بزرگی است.برای خیلی ما به معنی از سر باز کردن اشیا بی ارزشی است که فقط جایمان را تنگ کردهاند.بخشیدن در اوج نیاز دل بزرگی میخواهد .ایثاری پیامبر گونه .

آنی پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 12:17 http://yekroohetanha.blogsky.com

کواکب و موزونها که در واقع نقدی است بر کتاب جبران بسیار خواندنیست....اینکه جبران با چه اندیشه ای به این نگارش رسیده است خالی از فایده نیست.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد