نامه هایی به هیچکس!

به همایی که از جهنم تا کویر، بی ادعاتر از آب، در برابر آتشبار آفتاب، لحظه ای سایه اش را از سرم دریغ نکرد؛ بی صدا بی ریا بی توقع

نامه هایی به هیچکس!

به همایی که از جهنم تا کویر، بی ادعاتر از آب، در برابر آتشبار آفتاب، لحظه ای سایه اش را از سرم دریغ نکرد؛ بی صدا بی ریا بی توقع

یادی از شاعر حیدربابا...

اگر باغبان هنر نبود، احساسات لطیف می پژمرد، و اگر احساسات لطیف نبود، آدمی از شغال و کفتار مخوفتر و خونخوارتر! آنکه مفتون زیباییست، گرد زشتی و نادرستی نمی گردد و دلی که از ذوق و صفا لبریز شد، جایی برای کینه و جفا ندارد. اما زیبایی ظاهر، همچون رویای جوانی و بهار زندگانی در گذر است... وتنها جمال معناست که پایدار می ماند و به "دل بستن" می ارزد ولی افسوس که هر چشمی به دیدن این زیبایی ها توانا و لایق نیست!

به یاد لحظه های زلالی که برای رهایی از گندزار عشقهای تاجرانه و دوست داشتنهای عمروعاص مآب به آغوش صمیمیش پناه بردم، به پاسداشت پیوند عمیق کودکی هایم با یادگارش، "حیدربابا"، و به علتی که هرگز نخواستم بدانم که چیست، مسحور روح بلند این "مفتون زیبایی" شدم و چون دلداده ای افسون شده هر آنگاه که از جاده های پیچ پیچ قره چمن گذشتم، چاوشی های آن پیرمراد بدرقه ی راهم شد که یک روز از آن کوره راه سردرگم؛ از دامن حیدربابا، از خشگناب پدیدار شد و دنیایم را به زیبایی افسونگرش آراست! یاد و خاطره ی آن روح شکوهمند را به یاد می نشینیم و نوای دل انگیز سه تاری فاتحه وار برایش...

                                                                                   

آمان اللاه یئنه  شیطان گلیب ایمان آپارا

قورویون، قویمایون ایمانوزی شیطان آپارا

منیم انسانلیغمین گورنه حصاری یاوادیر

کی گونوز غول بیایان گلور، انسان آپارا

 

خرمنی ساقیزا وئردیک نه یامان چرچی دی بو؟

هی گلیر کنده بیزه درد وئره، درمان آپارا

چورگ آلمیش النه، آج نئجه طاقت گتیسین؟

ائله بیر یاز گئجه سی قیز گلیب، اوغلان آپارا

 

...

 

قارا طوفان کی داخی خلقله شوخلوق ائله مز

سئل گرک ائل داغیدا، ائو ییخا، ایوان آپارا

بو قارانلیق گئجه لرده قاپوموز پیس دوگولور

نه بیلیم، بلکه اجل دیر، دایانیب جان آپارا

 

آناما سویله یین اوغلون ییخلیب سنگرده

( تئللرین باس یاراما، قویما منی مان آپارا)

سلقه لی اوغرو تاپیلمیشسا بو باشسیز یئرده

«شهریار » دان دا گرک بیر دولی دیوان آپارا

نظرات 1 + ارسال نظر
جودی آبوت شنبه 1 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:06 http://judy-abbott.blogsky.com

سلام . من بعد از روغ عاشق شهریارم خیلی مظلوم بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد