نامه هایی به هیچکس!

به همایی که از جهنم تا کویر، بی ادعاتر از آب، در برابر آتشبار آفتاب، لحظه ای سایه اش را از سرم دریغ نکرد؛ بی صدا بی ریا بی توقع

نامه هایی به هیچکس!

به همایی که از جهنم تا کویر، بی ادعاتر از آب، در برابر آتشبار آفتاب، لحظه ای سایه اش را از سرم دریغ نکرد؛ بی صدا بی ریا بی توقع

ای همیشه جاودان...

برای پیر سفر کرده ای که...


« تو رفتی
شهر در تو سوخت
باغ در تو سوخت...


اما دو دست جوانت
- بشارت فردا -
هر سال سبز می شود

و با شاخه های زمزمه گر در تمام خاک
گل می دهد

گلی به سرخی خون! »

نظرات 2 + ارسال نظر
شیما دوشنبه 26 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 08:40 http://www.shimarafibakhsh.blogsky.com

... و ما چقدر در پس واژه های تنهایی تنهاییم!!!

رضا مشتاق سه‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 15:16

تو میروی
قطار میرود
تمام ایستگاه میرود
...
ایوالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد