نامه هایی به هیچکس!

به همایی که از جهنم تا کویر، بی ادعاتر از آب، در برابر آتشبار آفتاب، لحظه ای سایه اش را از سرم دریغ نکرد؛ بی صدا بی ریا بی توقع

نامه هایی به هیچکس!

به همایی که از جهنم تا کویر، بی ادعاتر از آب، در برابر آتشبار آفتاب، لحظه ای سایه اش را از سرم دریغ نکرد؛ بی صدا بی ریا بی توقع

من از آن روز که دلدار شدم...

گفتند: این مرد از عشق هلاک خواهد شدن. چه زیان دارد اگر یک بار دستوری باشد تا او لیلی بیند؟

گفتند: ما را از این معنی هیچ بخلی نیست، لیکن مجنون، خود، تاب دیدار او ندارد.  

 

پ. ن: گیسوی یار مرا دید  و به طنازی  گفت:  

من از آن روز که دلدار شدم دار شدم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد