کتایون
چهارشنبه 19 فروردینماه سال 1388 ساعت 18:40
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن! غم را دوباره وارد این ماجرا نکن! بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن! با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن! موهات را ببند دلم را تکان نده! در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن! من در کنار توست اگر چشم وا کنی! خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن! بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود! تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن! امشب برای ماندنمان استخاره کن! اما به آیه های بدش اعتنا نکن
سلام خدا گونه ایی در تبعید.... مرسی که اومدی و از نوشته ام تعریف کردی ! گاهی خوبه که بهم سر می زنی ! بعضی وقت ها احساس میکنم اینجا رو هیچ کی نمی نویسهه ! یه آدم نه ! چه میدونم ! برای بار ۱۰۰ و مه که میگم ببخشید !
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن!
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن!
بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن!
با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن!
موهات را ببند دلم را تکان نده!
در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن!
من در کنار توست اگر چشم وا کنی!
خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن!
بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود!
تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن!
امشب برای ماندنمان استخاره کن!
اما به آیه های بدش اعتنا نکن
سلام خدا گونه ایی در تبعید....
مرسی که اومدی و از نوشته ام تعریف کردی !
گاهی خوبه که بهم سر می زنی !
بعضی وقت ها احساس میکنم اینجا رو هیچ کی نمی نویسهه !
یه آدم نه !
چه میدونم !
برای بار ۱۰۰ و مه که میگم ببخشید !
فقط میتونم بگم صبر. باید صبر کنی.